بهارک کشانی، معمار، متولد سال 1350 در شهر اصفهان است. وی از سال 1369 در شرکت مهندسین مشاور نقش جهان – پارس فعالیت حرفهای خویش را آغاز کرده و تا پایان سال 1396 به همکاری با آن مهندسین مشاور در سمت مدیر گروه طراحی و دستیار مدیرعامل ادامه داد. وی همچنین مدیرعامل شرکت رستاک از سال 1384 تا به امروز بوده است و همچنین عضو هیئتمدیره موسسه معماری میرمیران و عضو انجمن مفاخر معماری ایران بوده و در طی فعالیتهای مستمر خود، کسب مقامهای برتر مسابقات معماری متعددی را در کارنامه حرفهای خود دارد. از آن جمله میتوان به پروژه ویلای قمصر کاشان (طرح برگزیده در بینال ونیز سال 1394) و طرح برگزیده مسابقه معماری آرامگاه شمس تبریزی در سال 1392 و جایزه رتبه دوم مسابقه بزرگ معمار سال 1383 با موضوع ساختمانهای مسکونی برای ویلای بمانیان در اصفهان اشاره کرد. وی در کنار فعالیتهای حرفهای خود، به آموزش و پژوهش معماری نیز پرداخته که از آن جمله میتوان به تدریس در دانشگاه معماری و هنر پارس و حضور در نشستهای مختلف معماری از جمله سلسله نشستهای “تالیف در معماری”، “نور در فلسفه معماری و زیست ایران”، “شعور تاریخی معماری ایرانی” و همایش “تمرین معمار شدن” اشاره کرد. وی در کنار حرفه معماری در نمایشگاههای انفرادی و گروهی مختلف در زمینه هنر و معماری و عکاسی از جمله نمایشگاه انفرادی عکس در گالری میخک، نمایشگاه “ابژه” 1 و 2 و نمایشگاه “پترنیتکچر1 ” PATTERNITECTURE حضور داشتهاست.
عنوان اثر: ” از حاشیه تا متن ”
به گمان من این موضوع در فرهنگ ایرانزمین قابل طرح است که حاشیهها اگر از متن مهمتر نباشند، حداقل دارای اهمیت مساوی با متن هستند و شاهد آن بسیار است، مانند نقش تحریر در تصنیفهای موسیقی ایرانی مانند اهمیت تذهیب، کتیبه نویسی و ….
داستان من با ” متن و حاشیه ” داستان سریالی جالبی شده :
نخست با موضوع ” پترنیتکچر ”” PATTERNITECTURE EVENT ”- شروع شد و ایده من به متن درآوردن، حاشیهای بود که در تمام هنرهای سنتی مانند فرش، کتیبه، تذهیب و …. با قدرت و هنری غنی، محکوم به در حاشیه ماندن ابدی شده بود. در حالی که همیشه حامشنویسی و حاشیهنویسی گاه در تکمیل، تایید و تکذیب متن، از متن هم مهمتر بودهاست. من در آن نمایشگاه سعی کردم حاشیه را تبدیل به متن اثر کنم و البته پنجرهای رو به خورشید و …. بعدها فکر کردم که اساساً حاشیه میتواند چگونه رابطهای با متن اثر برقرار نماید و یا اساساً متن بهانهای است برای حاشیههایش و آیا میتوان گفت که اتفاق اصلی در حاشیهها رخ میدهد …. و موضوع باز جالبتر شد.
-1 حاشیهها در جهت متن اثر، گاه اتخاذ موضع عامدانه در تقابل با متن اثر و گاه در ترکیببندی با متن اثر میگیرند.
-2 در حاشیه، نکات اصلی، کلیدواژهها، رموز، نام هنرمند اثر آشکار میگردد و منجر به تعاریف و تأویلهای جدیدی میگردد.
-3 حاشیهها، گاه به دلیل جمیع خصوصیات خود، تبدیل به متنی مجزا و معتبر، مستقل و نوین میشوند و انگاری که هر متنی از حاشیهای حاصل شدهاست، به بیان دیگر بهتر است بگویم نطفهی هر متنی در حاشیهها شکلگرفته است.
-4 حاشیه ها، گاه رویکرد تبیینکننده برای متن و گاه رویکرد پیشبرد متن را دارند و گاهی هم حاوی محتویات نقادانه نسبت به متن هستند که این وجه برای من از اهمیت خاصی برخوردار است چون به نظرم بسیار ژرف و گسترده است و نیاز به مداقه فراوان دارد که در این مجال نمیگنجد.
اثر به نمایش درامده در پترنیتکچر 2#: