محمدرضا يزدی، متولد ١٣٦٥ در تهران، دانشآموخته مجسمهسازی و کارشناسی ارشد پژوهش هنر دانشگاه تهران است. او در سالهای ٩٦ و ٩٧ نايب رئيس انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران بوده و در سالهای ٩٥ تا٩٧ به تدریس مجسمهسازی در دانشگاه تهران مشغول بوده است. در مجموعه “تنفس عميق” همانطور كه هنرمند اشاره کرده از سه عنصر مهم معماری ايرانی، نور، هندسه و البته انعكاس در تلفيق با حركت به تركيب جديدی دست پيدا کرده است. هنرمندان زيادي در سالهاي اخير از فرمهاي هندسی در آثارشان بهره جستهاند، اما محمدرضا با اضافه كردن حركت به اين فرمها گامی فراتر برداشته و در برخوردی استعاری، آثارش را با مضامین اجتماعی و فردی پیوند میزند. او در اين مجموعه، عمدتاً با ماده خشن و سختی چون آهن، سازههایی هندسی تولید کرده که با ریتم و صدای تنفس هنرمند نفس میکشند؛ گويی كه جان دارند! این عمل با فرایندهای الکترونیکی و مکانیکی درون آثار انجام میشود. فرمهايی كه در هر دم و بازدم کیفیتی از زندگي را يادآور میشوند. (فرزانه حسینی)
آثار محمدرضا یزدی:
آنها جای ما نشستهاند! گویی به جای ما زندگی میکنند، برای ما تصمیم میگیرند و تقدیر ما را رقم میزنند…
مسئله به فردیت انسان امروز بازمیگردد. چاپلین در”عصر جدید” انسانی را نشان میدهد که به شکلی نمادین تحت سیطره ماشینهای خیالی قرار گرفته است. در واقعیت امروز، این چیرگی نه تنها بر جسم، که بر ماهیت و عواطف انسانی نیز تاثیر گذاشته است. این سلطه تنها به ماشینها منتهی نمیشود. عقاید و باورهای متخاصم در گوشه و کنار جوامع، بساط این دگرگونی فریبنده را فراهم آوردهاند. هرجا که انسان باشد آنها تکثیر مییابند. ساختارهایی پیچیده و گرهخورده که هر مقدار خود را از آن دور بدانیم، همچنان جزئی از این پیکره درهم تنیدهایم. چرخهای که در آن فردیت انسانها در خدمت برپا نگاه داشتن نظام قدرت، به تاراج میرود تا این پیکره موهوم به حیات خویش ادامه دهد و این تعبیری است که از وضعیت انسان در مواجهه با انبوهی از ساختههای دست و ذهنش دارم. جایی که ساختار بر طبیعت غلبه مییابد. این دغدغه خاستگاه شکلگیری پیکرههای من است.